بهترین فیلم های جنایی تاریخ سینما از بدترین تا بهترین

سالن

گفته می شود تمام فیلم های فرار از زندان متعلق به ژانر جنایی هستند. اگرچه به نظر می رسد این فیلم ها به زندگی مجرمان پس از جنایت می پردازند، اما وجود تعداد زیادی زندگی مشترک جدا از عمل فرار از زندان که به خودی خود جرم است، باعث می شود که آنها را مجرم خطاب کنیم. همچنین سناریوی صعود و سقوط عموماً در فیلم هایی از این دست وجود دارد.

یکی از راه های به تصویر کشیدن صحنه جرم این است که گروهی از افراد دور هم جمع شوند و برای ارتکاب جرم برنامه ریزی کنند. فیلم های زندان نیز این ویژگی را دارند; فرد یا افرادی برای فرار از زندان به هم می پیوندند و پس از طرح ریزی دقیق اقدام به فرار می کنند. در زیر مجموعه دزدی، این عمل مجرمانه دزدی از جایی است و در فرار از زندان، فرار از زندان است.

«حفره» بهترین فیلم فرار از زندان در تاریخ سینماست. برخلاف فیلم‌های مشابه، ژاک بکر سعی نمی‌کند کنش قهرمان بازی‌اش را گیج‌کننده و پر از چیزهای کوچک هوشمندانه نشان دهد. او بر شخصیت ها و اقدامات کوچک آنها متمرکز است و بر خلاف فیلم های آمریکایی که خود نقشه فرار را مهمتر از فراریان نشان می دهند، هیچ چیز برای او به اندازه مردانی که انتخاب می کند مهم نیست.

در این نوع ساختار است که روابط بین افراد کم کم ایجاد می شود، به طوری که وقتی تراژدی در نهایت اتفاق می افتد، در قلب آن رابطه قرار می گیرد، نه به این دلیل که این یا آن قسمت از برنامه به درستی اجرا نشده است. نشان دادن مهارت های مهمانی خود جک بیکر پس از خلق شخصیت های مورد نظر، دست به کار شد تا نقشه را اجرا کند. او به جای نشان دادن برنامه های عملی، بر آنچه مردم انجام می دهند تمرکز می کند. مخاطب در هر مرحله از اقدامات او با شخصیت آگاه است. بنابراین ما نیز مانند آنها هر مانعی را می پذیریم و اضطرابی که آنها تحمل می کنند را درک می کنیم. برای تماشا فیلم پلیسی جنایی دوبله فارسی کلیک کنید.

از سوی دیگر، طرح فرار بسیار ساده به نظر می رسد. یک چاله حفر کنید و به فاضلاب برسید. اگر به دنبال طرحی شگفت انگیز هستید که اکشن فرار از زندان را هیجان انگیز کند، این فیلم شما را راضی خواهد کرد. اما اگر دلتان را به شخصیت ها بسپارید و در هر قدم آنها را همراهی کنید، با فیلمی مواجه می شوید که شبیه هیچ فیلم دیگری در تاریخ سینما نیست. علاوه بر این، «حفره» یکی از بهترین پایان های تاریخ سینما را دارد.

علامت زودیاک

«زودیاک» مثال خوبی برای درک داستان جنایی و کلیشه های آن است. در این داستان یک قربانی، یک بازمانده و یک سالک وجود دارد. اگرچه دیوید فینچر داستان خود را بر روی کاشفان خود متمرکز می کند، اما می توانید احساس کنید که همه در داستان هستند. علاوه بر این، فیلم جنایت و روند حل جرم را نشان می دهد. بنابراین «زودیاک» اثر مهمی برای شناخت ژانر جنایی و عناصر آن است.

داستان های جنایی حول محور حضور یک قاتل زنجیره ای همیشه مورد علاقه دیوید فینچر بوده است و او مدام در فیلم هایش به آنها اشاره می کند. از فیلم «سبا» (هفت) که یکی از جذاب ترین قاتلان زنجیره ای تاریخ سینما را خلق کرد تا سریال «شکارچی ذهن» که در آن به طور رسمی هوشیاری مرده ها را بررسی می کند و سعی می کند بفهمد که ماجرا از چه قرار است. در در ذهن این دیوانگان

اما تفاوت فیلم «رشی» با دیگر آثارش، حوصله ای است که در تعریف درام خود به کار برده است. نه قاتل و نه تعقیب کنندگان پرونده سعی نمی کنند چیزی را به مخاطب تحمیل کنند و فینچر با تأثیرات زمان بر شخصیت ها و سردرگمی غیرقابل کشف آنها سعی می کند مخاطب را آرام و پیوسته به داستان خود بکشاند. بگذار قاتل مخاطب را با خود ببرد.

12 نفر عصبانی

در فیلم جنایی 12 مرد خشمگین، شما صحنه جنایت، تحقیقات پلیس و حتی دادگاه را برای یافتن شاهد دیگری ترک می کنید. اینجا قضات به عنوان نماد جامعه عدالت خواه جلوی دوربین فیلمساز قرار می گیرند و یک جنایت شخصی را بیان می کنند. در اینجا، ظهور و سقوط شرور به عهده کسانی است که پشت میز جمع می شوند و همه آن را می سازند. به این ترتیب سیدنی لومت درام دادگاه خود را فراتر از سالن دادگاه و درب اتاق نمورز می برد.

سیدنی لومت با ساختن فیلم «12 مرد خشمگین» دنیایی را به مخاطب ارائه می‌کند که در آن سازمان‌های مدنی غیرپاسخگو چیزی جز ظواهر واهی و وجود جعلی نیستند. او به راحتی با تاثیر مستقیم قضاوت های نادرست افراد کنار می آید و در اثری شگفت انگیز به مخاطب نشان می دهد که پذیرش صمیمیت ظاهری و پذیرش هر آنچه در نگاه اول به ذهنش می رسد چقدر خطرناک است. در واقع، فیلم درباره فکر کردن قبل از قضاوت است، نه قضاوت کردن، نه آنچه که مردم فکر می کنند.

در پرداختن به فیلم «12 مرد خشمگین» از فیلمی استقبال می کنیم که پیوندهای اخلاقی جامعه خود را به چالش بکشد و انسان را به مسئولیت سنگین خود در قبال دیگران آگاه کند. در ابتدای فیلم، 11 نفر از اعضای هیئت داوران که نماد اکثریت جامعه هستند، فقط به پایین نگاه می کنند و از توانایی تفکر و تحلیل اوضاع محروم هستند. آنها آنچه را که در دادگاه می شنوند می پذیرند و هیچ قدرتی ندارند که خودشان فکر کنند. به جز یک مرد فیلم The Twelfth Man با بازی هنری فوندا. او باید به فکر همه باشد و سعی کند 11 نفر را در مسیر درست قرار دهد. از این منظر می توان او را نماد یک هنرمند یا روشنفکر عمومی دانست که در قبال توده مردم مسئولیت انسانی دارد.

«ماه خوب خورشید» می‌تواند یکی دیگر از رمان‌های جنایی کوروساوا در این فهرست باشد. فیلمی مانند «بهشت و جهنم» (بالا و پایین) یا «سگ ولگرد» (سگ ولگرد). اما دلیل کشف "بد خواب خوب" در استفاده متفاوت از عناصر و تکنیک های ژانر جنایی نهفته است. اینجا هم قربانی و هم سالک است و نظام فاسد در حالت جنایتکار قرار می گیرد. این اصل را می توان تا حدی در سگ ولگرد مشاهده کرد. اما اینکه شخصی برای احقاق حق و افشای راز جنایات دیگران، خودش مرتکب جنایت می شود، یکی از اتفاقات نادر تاریخ سینماست که نمی توان آن را فراموش کرد.

این فیلم روایت مافیایی دارد. عده ای امپراطوری وحشتناکی برای خود ساخته اند و از این طریق پول زیادی به دست می آورند و اگر شخصی آنها را اذیت کند از هیچ جنایتی در امان نمی مانند. در داستان کوروساوا آنها زالوهایی هستند که خون انسان را می مکند و قانون توانایی باز کردن آنها را ندارد. پس باید قهرمانانی پیدا کرد تا با آنها مبارزه کنند. فیلم «بد خوب می خوابد» از منظر قهرمان یا در واقع ضدقهرمان روایت می شود. مردی که بیش از هر چیز به انتقام فکر می کند و این او را از دیدن راه پیش رو کور کرده است. این شخص با همرزمانش فرق چندانی ندارد، فقط هدفش برایش مهم است و اگر کسی اینطور کشته شود، اشکالی ندارد. بنابراین این فیلم جای خود را به تفاسیر مختلفی می دهد.

آکیرا کوروساوا از درد و رنج هموطنانش غمگین بود. وقتی یک فیلم تاریخی می ساخت، به امروز علاقه داشت، اما به دلیل لحن و قالب آن فیلم ها، همه چیز مبهم بود و مخاطب باید خودش را تصور می کرد تا بفهمد سازندگان چه می گویند. اما گاهی اوقات کوروساوا دوربینش را بیرون می‌آورد و به تیمش می‌گوید تا جایی که می‌توانند نکته‌ای را بیان کنند که آنها را آزار می‌دهد و جنجال ایجاد می‌کند. «بد بخواب» یکی از افشاگرترین فیلم های این فیلمساز است.